ای موالی تو بده گوش، که پرواز کند از سر توهوش، از این طرفه حکایت، که نمودند روایت، زمه برج حیا شافعهی روز قیامت، که بدانی تو و را قدر و کرامت، بود از خلق جهان بیش و بزن دست به دامانش و مندیش به دفتر شده مسطور که مسرور یکی روز به گلزار جنان حضرت آدم ز خداوند جهان کرد تمنّا
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۱۶
۰
۰
محمد جواد صادقی
شیخ الطائفة طوسى گوید: نماز حضرت زهرا علیهاالسلام دو رکعت است . در رکعت اول حمد و صد مرتبه انا انزلناه فى لیلة القدر و در رکعت دوم حمد و صد مرتبه قل هو الله احد ؛ و پس از سلام ، تسبیح حضرت زهرا گفته بخوانید:
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۸
۰
۰
محمد جواد صادقی
نیمه شب بود، کسی کنج دلم صحنه ی ایثار مرا دید، که خود را به دو دست کرم شاه سپردم، و به وجد آمدم و خوب شد اینبار نمردم، چه صفایی به دلم داد اذان لب ارباب، دلم خواست برای غم دلدار بخواند، ز غم مادر غمبار، ز آن سینه و مسمار، وَ از آن در ودیوار، و سفر کرد دلم سوی مدینه ، به همان شهر و دیار غم سینه ، و سفر کرد دلم تا سر کوچه، همان کوچه ی معروف، همان کوچه که مادر به زمین خورد، همان کوچه که ما را به غم آزرد، همانجا که دل شیعه ترک خورد، همانجا که عمر با لگدش مادر ما را به عزا داد،و سیلی به در گوش خدا داد، و گوشواره اش افتاد، دگر نای نمانده به تن مادر ارباب دو عالم، چه طور از غم دلدار ننالم؟ دلم سوی در بیت علی گشت روانه، و غمگین ز زمانه، به در بیت رسید و، چه قدر صحنه ی پر حادثه دید و ، کسی سینه ی مادر بدرید و، دلم از کرم عشق به جز عشق ندید.. به پیش در و دیوار، ببین هیزم بسیار، به پشت در بیت نبوی دود شد انبار، و آتش به کف مرد عرب بود، و خانه شده پر دود، و شاه کرم و جود، دگر هیچ نیاسود، و دوباره لگد مرد عرب بود، که شد صحنه ی اعجاز شیاطین، و شد صحنه پر از زمزمه ی جور سلاطین، که ضربی به در خانه ارباب دعا خورد، و مامان شما مرد...
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۵
۰
۰
محمد جواد صادقی
نیمه شب بود و هوای فاطمیه که دلم دست به سینه پر زنان رفت مدینه که سلامی بدهد عرض ارادت به همان مادر مظلومه که زخمیست ز کینه، که سرت باد سلامت، تویی اسوه ایثار و شهامت و منم خاک کف پای غلامت و دلم سخت به دنبال مزارت که نشیند به کنارت و سراپاش نثارت و سر خویش بریزیم غبارت و نبینیم که پرپر شده گلهای بهارت...
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۰
۰
۰
محمد جواد صادقی
شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم یک خانه، همه خواب، همه خواب، و جز هِق هِق آهسته ی یک مرد، و یا ناله ی آرام دو سه کودک بی تاب، اگر گوش کنی می شنوی زمزمه ی ریختن آب
اگر چه همه خوابند، ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که این شب، شب بی مادری زینب کبراست، شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست، شب غسل گل یاس علی حضرت زهراست
علی بود وَ یک زانوی لرزان، علی بود و غم تازه یتیمان، علی بود وَ آن اشک روان، سینهی محزون پر از درد، وَ آن گریهی پنهان، علی بود، وَ یک یاس شهیده، همان شیر خدا، حیدر کرار وَ رنگی که ز رخسار پریده، همان فاتح خیبر، که قدش سخت خمیده، علی بود، همان همسر زهرا، که چندی است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامی نشنیده، علی بود وَ رخسارهی زهرا که سه ماه است ندیده
علی بود و دلی خسته در آن بارش غمها، علی بود وَ اسماء، کنار بدن خستهی زهرا، در آن نیمه شب ساکت و خلوت، همان نیمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصیبت، شب مرگ علی، مرگ گل یاس، علی کرد نگاهی سوی اسماء، که بریز آب روان بر روی گلبرگ گل یاس
وَ با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و چنین گفت: عزیز دل حیدر، مددی کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشویم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل یاس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۴
۰
۰
محمد جواد صادقی
پوشانده است ابر کبودی مدینه را
برلب نمانده شوق سرودی مدینه را
قندیل ماه رنگ پرید ه است تاگرفت
گرد عزای یاس کبودی مدینه را
ای ماه خسته!مرثیه ای سازکرده ای؟
ای ابربغض!عقده گشودی مدینه را؟!
یک عرش ازستاره ببین گریه می کنند
درپردۀ فرازوفرودی مدینه را
زخم شناسنامۀ تاریخ مافدک!
آیینۀ بهار کبودی مدینه را!!
دنیا بدون فاطمه،تاریک،سوت وکور
فرقی نداشت بودو نبودی مدینه را
اندازۀ تمام جهان نور هدیه داد
یک جانماز وعطرسجودی مدینه را
بر گنبد بقیع دلم آشیان گرفت
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۱۹
۰
۰
محمد جواد صادقی
عاقبت از بند غم شد خسته جان فاطمه
پرگرفت از آشیان مرغ روان فاطمه
گر بسوزد عالمى از این مصیبت نى عجب
سوخته یکسر زآتش کین آشیان فاطمه
وامصیبت بعد مرگ احمد ختمى مآب
دادن جان بود هردم آرمان فاطمه
آسمان شد نیلگون چون دید نیلى روى او
خُرد شد از ضربت در استخوان فاطمه
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۱۷
۰
۰
محمد جواد صادقی
اصل اول، خیرخواهی است و مهم است نیت ما برای هدایت مخاطب به سوی نماز از روی خیرخواهی باشد نه قصد تخریب و ضایع کردن. وقتی نیت ما خیر باشد قطعا ً گفتار ما نیز گویای نیت قلبی ما خواهد بود.
اصل دوم، احترام به مخاطب و حفظ کرامت و شخصیت و انسانیت مخاطب است. ممکن است به کسی که میخواهیم تذکر بدهیم و او را به کار نیک و پسندیدهای مثل اقامه نماز و مسجد دعوت کنیم یا از کار زشت و ناپسندی باز داریم، چه بسا در بسیاری موارد دیگر او از ما بیشتر بداند و بفهمد و فقط در این مورد مرتکب خطا شده است.
اصل سوم، شناخت و آگاهی است، بدین معنا که خود ما به عنوان دلسوز و ناصح امین، نسبت به موردی که میخواهیم به مخاطب تذکر دهیم، باید از لحاظ شرعی و قانونی و عرفی اطلاعات کافی داشته باشیم.
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۲
۰
۰
محمد جواد صادقی
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۶
۰
۰
محمد جواد صادقی
به نام خدا
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در آموزش و پرورش منطقهی دو هستیم، خدمت برادران و خواهران دبیرستانی و جمعی از مربیان و مدیران و مسؤولین. بحثی که دارم مربوط به کل ایران، برای همه پدرها و مادرها، برای همه طلبهها، برای همهی مسلمانها این بحث مفید است، چون از خودم هم نیست. موضوع بحث: راههای دعوت به نماز. چگونه مردم را به نماز دعوت کنیم؟ این راههای دعوت را میشود تابلو کرد، پوستر کرد، امور تربیتی همهی ایران در جریان باشد. ممکن است چیزهایی به عقل آنها برسد که به ذهن ما نیامده باشد. ما آن چیزی که به ذهنمان رسیده مینویسیم.
موضوع بحث: راههای دعوت به نماز.
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۱
۰
۰
محمد جواد صادقی