پرسش

بنده فارس زبانم که با ادبیات عرب آشنایی ندارم توانایی درک معانی اصلی یک کلمه برایم غیر ممکن است و در توان تمام مردم هم نیست که بخش زیادی از عمر خود را صرف یاد گیری زبان عربی در حد کمال کنند لذا ... از درک معانی آن عاجزند و عملا این نماز تاثیری در نحوه دیدگاهشان نسبت به خدا نخواهد داشت مگر نه اینست که نماز برای بیاد خدا بودن و خدا را ناظر بر احوال خویش دیدن است پس من فارس زبان چگونه کلماتی ادا کنم که عمق معنایش را ادا کنم که عمق معنایش را نمیفهمم و صرفا برایم تکراری شده.

دوم: خداوند خود گفته از چیزی که نسبت به آن علم نداری پیروی نکن در ضمن کجای قران گفته نماز را باید به عربی خواند؟

سوم: عامل وحدت بخش میان مسلمانان زبان انها نیست بلکه افکار انهاست، عقاید و نحوه تفکر انها درباره دین و دینداری و خداست، چگونه 200 نماینده از کشورهای مختلف در سازمان ملل گرد هم جمع میشوند و درباره عناوین مختلفی عناوین مختلفی به اشتراک میرسند و بیانیه صادر میکنند با انکه زبان همدیگر را نمیدانند.... چون تفکرشان به یک سمت است، چون اعتقاد دارند برای رسیدن به اسایش و صلح باید اهداف مشترک داشته باشند و اما کشورهای اسلامی چطورند ....؟؟؟؟

 

هر کسی به دنبال منافع خودش است... هر کسی دنبال یارگیری در عرصه سیاسی است.... چرا؟؟ 

کسی که مدعی است «اقامه‌ی نماز و قرائت آن به فارسی یا هر زبان دیگری جایز است!»، یا صاحب اجتهاد است که باید از قرآن، سنت، حدیث، عقل و ... دلیل بیاورد [نه این که دلیل برای ممنوعیت تغییر سنت مطالبه کند] که چنین دلیلی در دست نیست. و یا باید عمل به احتیاط نماید، یعنی طبق فتوای اغلب فقها و مراجع نماز بخواند که همگی (از شیعه و سنی) گفته‌اند: نماز باید به عربی صحیح خوانده شود

پاسخ:

کاربر محترم شما چند پرسش مطرح کرده اید به ترتیب پاسخ خواهیم گفت : اول اینکه نمی توانید عمرتان را صرف یادگیری زبان عربی کنید که در نهایت معنای کلمات نماز را بدانید، برای یاد گرفتن معنای نماز صرف عمر لازم نیست تنها چندبار معنای  آن را بخوانیم و دقت کنیم چون مرتبا نماز می خوانیم هرگز از ذهن ما پاک نخواهد شد.

 

 

صد البته که نباید از چیزی که علم نداریم پیروی کنیم بلکه باید دین را، احکامش را، و فلسفه اش را همه را یاد بگیریم تدبر و تعقل کنیم و بعد پیروی کنیم. 

 کسب دانش و مهارت‏ هاى فنى براى یک جوان ضرورى است، امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «هیچ وقت دوست ندارم یکى از جوانان شما (شیعه) را ببینم مگر اینکه در یکى از دو حال، شب و روز خود را سپرى کند: یا دانا باشد یا یاد گیرنده. » (امالى طوسى، ص 303. )

 

و این سۆال تکراری که کجای قرآن گفته است نماز را باید عربی خواند؟

به هیچ وجه به دنبال آن نباشیم که همه چیز را آن طور که ما می‌خواهیم در قرآن کریم قید شده باشد. چرا که اولاً وحی کلام خداوند است و نه کلام ما، و ما نمی‌توانیم به خداوند دیکته کنیم که چه بگوید و چگونه نگوید! بلکه آن خالق حکیم که هادی مخلوقات است، خود احسن الکلام را برای هدایت به کار می‌برد و به همین دلیل قرآن کریم را به عربی فصیح نازل نمود و فرمود:

«وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ.» (الرعد – 37)؛

و بدین سان آن [قرآن‏] را فرمانى روشن نازل کردیم، و اگر پس از دانشى که به تو رسیده [باز] از هوسهاى آنان پیروى کنى، در برابر خدا هیچ دوست و حمایتگرى نخواهى داشت.

 

اگر بسیاری از احکام با ذکر جزئیات در قرآن کریم ذکر نشده است، دلایل و حکمت‌های خود را دارد و خود دلیل محکمی برای لزوم پیروی و اطاعت از رسول (صلی الله علیه و آله) است که خداوند اطاعت او و هم چنین «اولی الامر» را در ردیف اطاعت خود قرار داده است.

 

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و از رسول او فرمان برید و اعمالتان را تباه نسازید. (سوره محمد آیه 33)

نماز، قرائت قرآن کریم و کلام وحی است و کلام وحی قابل ترجمه‌ی دقیق یا حتی نزدیک به دقیق به هیچ زبانی نمی‌باشد. حال از یک سو تصریح می‌شود که این عمل ممکن نیست، از سوی دیگر می‌پرسند: چه سندی دال بر انجام ندادن وجود دارد؟! مثل این است که کسی بگوید: انسان قادر نیست ملائک را به قتل برساند. بعد دیگری بپرسد: چه آیه یا حدیثی دال ممنوعیت این قتل وجود دارد؟!

سخن از اقامه‌ی نماز است. آن کس که نماز را به ما امر فرمود، خداوند متعال است و آن کس که این امر را به ما ابلاغ نمود حضرت رسول اکرم‌‌ ‌(صلی االه علیه و آله) است. اگر نماز چارچوبی نداشت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این امر مردم را ملزم به رعایت چارچوب‌ها با تأسی به سنّت خود نمی‌نمود و می‌فرمود: مردم هر وقت که حوصله کردید و به هر شکلی که دوست دارید و به هر زبانی که دلتان می‌خواهد، با پروردگار خود راز و نیاز کنید.

این نکته را هم فراموش نکنیم که منظور از تشریع تکالیف دینی تسلیم شدن و چشم گفتن در مقابل خداوند متعال است اگر قرار باشد ما کاری که دلمان می خواهد را بکنیم که دیگر نماز خواندن و نماز نخواندن ندارد، سر خویش گیریم و کار خویش کنیم و دنبال بهانه نباشیم.

توجه به این نکته بسیار ضروری است که مسلمان در اجرای احکام و حدود الهی، یا باید مجتهد باشد و یا باید عمل به احتیاط کند و یا باید از مجتهد جامع‌الشرایط تقلید نماید.

کسی که مدعی است «اقامه‌ی نماز و قرائت آن به فارسی یا هر زبان دیگری جایز است!»، یا صاحب اجتهاد است که باید از قرآن، سنت، حدیث، عقل و ... دلیل بیاورد [نه این که دلیل برای ممنوعیت تغییر سنت مطالبه کند] که چنین دلیلی در دست نیست. و یا باید عمل به احتیاط نماید، یعنی طبق فتوای اغلب فقها و مراجع نماز بخواند که همگی (از شیعه و سنی) گفته‌اند: نماز باید به عربی صحیح خوانده شود.

نماز، قرائت قرآن کریم و کلام وحی است و کلام وحی قابل ترجمه‌ی دقیق یا حتی نزدیک به دقیق به هیچ زبانی نمی‌باشد. حال از یک سو تصریح می‌شود که این عمل ممکن نیست، از سوی دیگر می‌پرسند: چه سندی دال بر انجام ندادن وجود دارد؟! مثل این است که کسی بگوید: انسان قادر نیست ملائک را به قتل برساند. بعد دیگری بپرسد: چه آیه یا حدیثی دال ممنوعیت این قتل وجود دارد؟!

 

 

و اما اینکه اعتراض دارید که زبان مشترک باعث اتحاد نیست، اسلام دین توحید است مسلمانان هم همه باید یک دل و یکرنگ باشند خداوند متعال ترتیبی می دهد که در یک زمان خاص در هر کجای این عالم ،‌هستند با یک زبان واحد صحبت کنند ، مثلا در ایام حج از سراسر عالم مسلمانان گرد هم می آیند و با یک زبان خداوند خود را می خوانند و این خود فایده تربیتی دارد که ما مسلمانان بیاموزیم اتحاد چقدر مهم است، هر چند زبان مشترک تنها عامل اتحاد نیست اما یک عامل برای هم اندیشی است حداقلش این است که حرف همدیگر را می فهمند تا بتوانند تبادل نظر کنند.

 

در سازمان ملل هم که 200 نماینده جمع می شوند و بیانیه صادر می کنند بالاخره یک زبان مشترک برای گفتگو انتخاب می کنند همه آنها عمرشان را نمی گذارند 200زبان مختلف یاد بگیرند تا بتوانند گفتگو کنند.

 

تفرقه بین مسلمانان و خودخواهی ها

شما بفرمایید کجای دین مبین اسلام این قبیل رفتارها آمده است؟ آیا اسلام دستور به خودخواهی می دهد؟ اسلام از ما تفرقه و جنگ طلبی خواسته است؟ مگر اسلام نیست که دستور به وحدت مسلمین می دهد، مگر قرآن نیست که مۆمنان را برادران یکدیگر می خواند، این همه سفارش به انفاق و ایثار و خدمت به خلق و ضعفاء چه می شود؟ این چه قضاوتی است که ما در مورد اسلامی می کنیم ؟

و در یک کلام

اسلام به ذات خود ندارد عیبی         هر عیب که هست از مسلمانی ماست