اصل اول، خیرخواهی است و مهم است نیت ما برای هدایت مخاطب به سوی نماز از روی خیرخواهی باشد نه قصد تخریب و ضایع کردن. وقتی نیت ما خیر باشد قطعا ً گفتار ما نیز گویای نیت قلبی ما خواهد بود.

اصل دوم، احترام به مخاطب و حفظ کرامت و شخصیت و انسانیت مخاطب است. ممکن است به کسی که می‌خواهیم تذکر بدهیم و او را به کار نیک و پسندیده‌ای مثل اقامه نماز و مسجد دعوت کنیم یا از کار زشت و ناپسندی باز داریم، چه بسا در بسیاری موارد دیگر او از ما بیشتر بداند و بفهمد و فقط در این مورد مرتکب خطا شده است.

اصل سوم، شناخت و آگاهی است، بدین معنا که خود ما به عنوان دلسوز و ناصح امین، نسبت به موردی که می‌خواهیم به مخاطب تذکر دهیم، باید از لحاظ شرعی و قانونی و عرفی اطلاعات کافی داشته باشیم.

 اصل چهارم، کنجکاوی بی‌مورد و افراطی در مورد مخاطب است که ممنوع است، زیرا سد بزرگی برای برقراری ارتباط با او می‌شود.

اصل پنجم، صبر است که کلید کامیابی است. در مقابل ناملایمات و سختی‌های ‌احتمالی تبلیغ احکام دین، باید صبور بوده و استوار باقی بمانیم و عجله و شتابزده و احساساتی اقدام نکنیم.

اصل ششم، عدم اصرار به مخاطب، زیرا وظیفه ما در مقابل افرادی بی‌نماز و سهل‌انگار در نماز، فقط تذکر دادن دوستانه است. تذکر بدهیم و عبور کنیم و اصلا ً با مخاطب دهن به دهن نشویم، حال اگر در مقابل یک منکر چندین نفر به مخاطب تذکر دهند، فرد ناخود‌آگاه خود را ملزم به رعایت معروف و ترک منکر می‌بیند.

اصل هفتم که آخرین اصل از جذب مخاطب به نماز است، برخورد ساده اما هنرمندانه است به گونه‌ای که در جذب مخاطب به نماز و امر به‌معروف و نهی از‌منکر باید مانند هر اثر هنری، تلاش کرد تا محتوایی خوب در شکلی اثر‌گذار به مخاطب ارائه شود و نباید برای یک موضوع همیشه از یک روش ثابت استفاده کرد، بلکه لازم است گاهی با نگاهی به مخاطب و شرایط حاکم بر زمان، ارتباط، روش مناسب و شایسته‌ای را انتخاب کنیم.